به یادتم هنوزم ...
برای ZADS  
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو            دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدم‏ی تو
زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده            روز تولدم برام فرشتشو فرستاده
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه            خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه
تو، نمی اومدی پیشم من عاشق کی می شدم            به خاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
              
خیلی خوشحالم - محمد علیزاده 
ارسال پست
نه چشمانت آبی بود
و نه موهایت شبیه موج ها....
هنوز نفهمیده ‌ام
دریا که می ‌روم
چرا ... یاد تو می ‌افتم !!!
پوریا نبی‌ پور
سلام ...
امیدوارم حالتون خوب باشه ...

من برگشتم ...
دوره قشنگی بود در مجموع ...
دلتنگیش فقط زیاد بود ...

چند وقت پیش بهم گفت سجاد تا 10 سال آینده میخوای چیکار کنی؟
من چند روز توی خدمت فقط داشتم به این فکر میکردم ...
واقعا 10 سال دیگه چه اتفاقی میوفته ؟

خیلی فکر کردم. تا ۴ سال بعد برنامه دقیقی دارم ...
بعدش هرچقدر فکر میکردم به نتیجه ای نمیرسیدم ...
هرچی مینوشتم یه طوری میشد که اصلا هدف نیست و فقط برای اینه که خنده روی لب هاش از بین نره ...
آخرش به این رسیدم که تموم سعیم رو بکنم تا اونی که دوستش دارم احساس خوشبختی کنه ...
چقدر حس قشنگیه ...
هدفت توی زندگیت لبخند رضایت روی لب عزیزترینت باشه ...

امیدوارم بتونم موفق بشم ...
امیدوارم بتونم کاری کنم که وقتی ازش میپرسن "احساس خوشبختی میکنید؟" سرش رو بالا بیار و با غرور بگه آره ...

زندگیتون پر از حس قشنگ ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، خاطره نویسی، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: عشق، دوست داشتن، خوشبختی، احساس خوشبختی، هدف، زندگی،
تاریخ : جمعه 31 فروردین 1397 | 12:44 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
دروود دوستان عزیز
امیدوارم که حالتون عالی باشه ...

قبلا میگفتم طوری توی ع ش ق ش غرقم که هر چقدر دست و پا بزنم بی فایده هست، ولی الان دوست داشتنم دوبرابر قبلا شده ...
الان دیگه غرق نیستم، ماهی که غرق نمیشه !!!
انقدر آرامش دارم که حس میکنم توی خونه ام هستم، بیرون از این دریا خفه میشم. میمرم ...

۲۵ بهمن ولنتاینه ...
این روز رو به همتون تبریک میگم. مخصوصا به عزیزترین ادم زندگیم ...
امیدوارم همتون طعم شیرین خوشبختی رو حس کنین و بفهمین دوست داشتن واقعی چه شکلی داره ...

موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: تفاوت، موضوع آزاد،
برچسب ها: عشق، دوست داشتن، ولنتاین،
تاریخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 | 09:40 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام ...
امیدوارم که حالتون خوب باشه ...

از حالم نمیدونم چطوری بگم ...
فقط میدونم هیچوقت توی زندگیم انقدر حالم عالی نبوده ... (شاید فردا)
یه حس خوب، مثل اولین پرواز پرنده ...

قربون خدا برم ...
کاری کرده که از ذوق گریم بگیره ...
مگه میشه آدم انقدر خوش شانس!
شاید رفتم اسم و فامیلمو عوض کردم و گذاشتم لوک خوش شانس ...

+ درسته خیلی اذیتت میکنم.
تموم تلاشمو میکنم نقاط منفیم از بین بره ...
حاضرم هرکاری که از دستم بر میاد برات انجام بدم.
خیلی برام عزیزی ...


پی نوشت: متن هایی این وبلاگ رو اگه 10 سال بعد بخونم به نظرم خیلی جالب باشه ...
پای همه چیزیی هم که گفتم هستم.

موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: احساس نویسی، موضوع آزاد، تفاوت،
برچسب ها: شانس، دوست داشتن، خوشبختی، بهترین حال، خوشحالی، عشق،
تاریخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 | 10:44 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام ....
امیدوارم که حالتون قشنگ باشه ...

فکرش رو بکنید ۹۴، ۹۵، ۹۶، ۹۷ و ...
خداروشکر 
باورم نمیشه، چقدر روزایی که کنارشی انقدر سریع میگذره!
انگار این روزا رو داری با دور تند میبینی ...

دوستم بهم میگفت انقدر رابطه ها آبکی شده دیگه به سالگرد نمیرسه ماهگرد میگرن!
۲۲ سالمه بزرگترین ترس زندگیم این شده اگه نباشه چه بلایی سرم میاد؟ 
شاید خنده دار باشه و  باورنکردنی ولی تا دچارش نشین هیچوقت درکم نمیکنین.
مشکل از من نیست انقدر وابسته اش شدم. خودتون رو بزارین جای من مگه میشه دوسش نداشت؟
انگاری خیلی شیک از آسمون افتاده ...

چنتا سوال خیلی ذهنمو مشغول کرده؛
  • اگه یه روز ازش بی خبر باشین دلتون براش تنگ نمیشه و دنیاتون بهم نمیرزه ؟
  • یا مثلا وقتی وسط حرفتون حرف بزنه، حرفتون قطع بشه چیزی که میخواستین بگین یادتون نمیره؟
  • وقتی اذیتش میکنین کیف نمیده؟ ( اذیت کردن با ناراحت کردن فرق میکنه )
بهترین حس دنیاست کنارش بودن، مطمئنم نظر شما هم همینطوره 

آزمودم دل خود را 
به هزاران شیوه

هیچ چیزش به جز از وصل تو 
خشنود نکرد...
مولانا

موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: شعر، گفتگو، اعتراف، خاطره نویسی، تفاوت، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: حس خوب، دلتنگی، دوست داشتن، مولانا، سوال، الهه، خوشبختی،
تاریخ : یکشنبه 1 بهمن 1396 | 07:25 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
خداوند...
 انگار بعضی ها را ،خیلی با حوصله آفریده!
از عشق ،از محبت،صبر،وفاداری،معرفت به مقدار زیاد در وجودشان گذاشته...
اصلا این بعضی ها انگارصرفا برای خوب شدن حالمان آمده اند... 
نه نقش بازی می کنند  
نه ادا در می آورند. 
وقتی تمام درها به رویت بسته می شود یک نگاهشان کافیست برای روزها آرامشت 
یک حرفشان یک خنده شان کافیست تا غصه از در و دیوار زندگیت پاک شود 
شانه شان را که داشته باشی انگار تمام دنیا را یک جا داری 
بی نهایت تکیه گاهند 
عجیب پناهگاه...
بی توقع به دردت گوش می کنند 
و بی انتها حس خوب می بخشند.  
باور کنید
اینها خیلی با حوصله آفریده شده اند 
فرقی نمی کند 
پدر ،مادر ،همسر،دوست یا...
اگر یکی از اینها را ، کنارتان دارید 
خوشبختید!
قدرش را خیلی بدانید ...

فرشته رضایی



طبقه بندی: شعر،
برچسب ها: عشق، خوشبختی، خدا، دوست داشتن، حال خوب، شعر نو، فرشته رضایی،
تاریخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 | 11:54 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام محکم ترین دلیل برای نفس کشیدنم.
امیدوارم هرجایی که  هستی بلند ترین لبخند دنیا مهمون اون صورت ماهت باشه 

خیلی حالم عالی، از ته قلب احساس خوشبختی میکنم. یه سرخوشی ناب از وجود نازنین تو که هیچ شرابی توی دنیا نمیتونه به وجودش بیاره ...
وااییی خدا من تورو نداشتم چیکار میکردم 
خدایا هزار بار شکر که تورو کنار خودم دارم مهربونم.

میگن خدا به ازای هر چی که میگیره از آدم، یه چیزی بهش میده که اون کمبود هارو پوشش بده ...
من حساب کردم خدا اگه بخواد تورو بهم بده من اگه جونمم بدم بازم بدهکار میشم 
شاید همون تئوری قبلیم باشه من انقدر خوشبحالم میشه توی این دنیا، که اون دنیا طبقه هفت جهنمم 
خدا بهم میگه بستته بهشتت همون دنیا بود پاشو برو جهنم. منم میگم چشم   (حرف حساب جواب نداره)

سالگرد آشنایممون مبارک بهترینم ...
این روزا فقط بهونه هست که بگم چقدر، چقدر عاشقتم ...
بگم ممنونم ...
ممنونم بخاطر بودنت ماه مهربونم 

آن چنان مهر توام 
در دل و جان جای گرفت 

که اگر سر برود، 
از دل و از جان نرود...  (حافظ)

خیلییی دوست دارم ...
یه دوست دارم بلند به اندازه این دو سال که کنار هم بودن ...
مواظب خودت باش عزیزترینم 
یا مهدی ...



طبقه بندی: شعر، گفتگو، اعتراف، تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: سالگرد، عشق، سالگرد عشق، دوست داشتن، حافظ، ۲۰ مهر، مهر،
تاریخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 | 11:25 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
رو ندارم حتی ازت تشکر کنم. فقط میتونم بگم :


عاشقتم 


تموم زندگیمی زهرا جان ...
یه دنیا ممنونم ازت ... بهترین روز سال رو بهم هدیه دادی، سالی که 365+1 روز بود !
امروز انقدر ذوق زده و خوشحال که نمیتونم چیزی بگم. فقط اینو بدون که هیچکس توی این دنیا جای تورو برام نمیگیره عزیزترینم. خیلی اذیتت کردم توی این یکسال واقعا شرمنده ام بابات روزایی که باعث شدم چشمات خیس بشه ...
یک سال دیگه میخوام از خدا عمر بگیرم تا اشتباهات گذشتمو جبران کنم. میخوام بیشتر عاشقت باشم. درسته مثل تو فوق العاده نیستم ولی تلاش خودمو میکنم 
ببخشید که نمیتونم جبران محبت های تورو بکنم ولی با همین دست های خالی میگم نازنینم دوستت دارم.
مراقب الهه خوشبختی من باش ...

دل من پیش کسی نیست، خیالت راحت
منم و یک دل دیوانه ی خاطر خواهت 



طبقه بندی: اعتراف، تفاوت، یک پله بالاتر، احساس نویسی، رفتار های درست، موضوع آزاد،
برچسب ها: تولد، 28 شهریور، عاشقتم، تولد من، عشق، زهرا، دوست داشتن،
تاریخ : سه شنبه 28 شهریور 1396 | 06:11 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام ...
امیدوارم که  حالتون خوب باشه ...

به نظر من هر آدم ۱۰۰۰ واحد عشق داره که تقسیمش میکنه بین علایقی که داره ...
اگر شما ۵۵۲ واحد عاشق یکی باشین. ( نمیگم کی  ) رنگ مورد علاقتون، ماه مورد علاقتون، غذای مورد علاقتون، شهر مورد عقلاقتون و...  میشه همونی که عشقتون میگه ...
تا جایی میرسه که میرین آهنگ های معین  رو دانلود میکنین و گوش میدین  
نکته جالب توجه اینه که به خودتون میگین من چقدر احمق بودم قبلا ازش بدم میومد !
مجبور نیستین این آهنگ رو گوشی بدین !  ۵۵۲ واحد عشق تغییرتون میده ...
دیگه کتلت روی سفره اون کتلتی که قبلا بود نیست. فکر کردن به این که عشقتون دوسش داره خود به خود اون غذا رو به لیست غذا های مورد علاقتون تبدیل میکنه ...

آره شهریور امسال با شهریور هایی که قند تو دلم  آب میکرد فرق میکنه ...
۲۰ روز گذشت بدونه  این که ذره ای بهش اهمیت بدم ولی اگه ازم بپرسن تا ماه مورد علاقتون چقدر مونده بهشون میگم 8 ماه 12 روز  دیگه !
آره شهریور جون دیگه برام مهم نیستی پس الکی انقدر تو گوشم نخون چند روز دیگه تولدمه ...
حتی تولدمم برام مهم نیست ...

از وقتی که این پست رو نوشتم  علاقم بهش ۵۵۳ واحد شد.
کسایی که بیشتر از ۵۰۰ واحد دوست دارین میشن عزیز ترین فرد توی زندگیتون ...
الان دارم به این فکر میکنم وقتی میگم به جون عزیز ترینم یعنی به جون ... 
دلم براش تنگ شده خیلی 
یک سال ندیدمش شما بهش میگین ۲۴ ساعت 
دعا کنین الان پیام بده ...
+ عاشقتم فوق العاده ترین مخلوق خداوند 

مواظب ۱۰۰۰ واحد عشقتون باشین که خرج آدم های نامرد نکنین ...
یا مهدی ...




طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، تفاوت، یک پله بالاتر، احساس نویسی، رفتار های درست، موضوع آزاد،
برچسب ها: ۱۰۰۰ واحد عشق، عشق، دوست داشتن، ۱۰۰۰ واحد، عاشقتم، متن عاشقانه، دلنوشته،
تاریخ : دوشنبه 20 شهریور 1396 | 10:20 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام ....
امیدوارم که حالتون خوب باشه ...

کم کم دارم به آخر قشنگ ترین سال زندگیم میرسم. سالی که همه چیز توش داشت ...
نقاط تاریک ...
نقاط روشن ...
به لطف این سال فوق العاده یه روز بیشتر میتونیم زندگی کنیم ...
خیلی حالم عالیه و خوشحالم ...
حس خوشبختی ...
حس خیلی شیرین ...
انقدر حالم خوبه دوست دارم برم با گنجشک ها مسخره بازی ... 

امروز با 5 روز تاخیر 5 تا درخت کاشتم 
سه تا سیب دوتا انجیر ...
حس خوبیه، مثل این که داری یه زندگی جدید رو کنار خودت به وجود میاری ...
دو سال پیش 15 اسفند دوتا درخت قطع کردم 
لحظه سال تحویل : ساعت 13:58:40روز دوشنبه 30 اسفند


(+) همه  شیرینی امسال به این بود که تو کنارم بودی ...
خیلی دوست دارم، یعنی دیونتم بخدا ...
وقتی میبینمت فقط خداروشکر میکنم که ---- کنارم هستی ...
نمیدونم
فرشته ای ...
آدمی ...

خداروشکر میکنم که تو کنارم هستی ... 
تو، فقط تویی ، هیچکس حتی شبیه به تو نیست.   (/+/)

مواظب حس قشنگتون باشین ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: خاطره نویسی، احساس نویسی،
برچسب ها: سال نو، حس نو، حس خوشبختی، حس قشنگ، وجود تو، دوست داشتن، تو،
تاریخ : جمعه 20 اسفند 1395 | 08:08 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
توی کارش موفق بود.
عروس که شد، قید کار کردن را زد. 
چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد.

گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند."
گفت: "خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی."

لبش می خندید چشمهایش اما نه...
غم چشمهایش را نمی توانست قایم کند.

این آخرها هر وقت می دیدمش توی خودش بود. دلم می خواست ازش بپرسم برای آدم ِ دیگری عوض شدن، چطور است؟ مزه دارد؟!
بعد دیدم بهتر است آدمهای غمگین را سوال پیچ نکنم!

چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همانطوری که هست دوست بدارد!
قدش را ، وزنش را ، کارش را ، حتی دیوانه بازی هایش را ... 

#مریم_سمیع_زادگان


فرستنده : بهترین و فوق العاده ترین آدم دنیا ... 
زمان : 30 دی 




طبقه بندی: موضوع آزاد، رفتار های درست، تئوری های زندگیم، تفاوت، گفتگو،
برچسب ها: عوض شدن، دوست داشتن، عشق، علاقه، تغییر کردن، تصمیم، دوست دارم،
تاریخ : پنجشنبه 30 دی 1395 | 08:28 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
مثلن باشی کله سحر بیدارم کنی ببریم کله پزی...
مثلن باشی صبح پنجشنبه جمعه ام نذاری بخوابم بگی پاشو بریم قدم بزنیم، خرید کنیم 
مثلن باشی بعد هی بدون اینکه به من بگی مهمون دعوت کنی و من هی نتونم به کتابای نخونده و قصه های ننوشته م برسم 
مثلن باشی ساعت سه نصفه شب بیدارم کنی بگی نگا داره بارون میاد پاشو بزنیم بیرون حیفه بخوابیم 
مثلن باشی وسط خوابم، وسط کارام، وسط کتاب خوندنم بیای بی هوا بغلم کنی و بگی دلم تنگ شده بود! 
مثلن باشی نذاری بخوابم
باشی نذاری با خودم تنها بشم
باشی نذاری کتاب بخونم و بنویسم
باشی نذاری با شمع و موسیقی ضیافت گریه بگیرم

به خدا می ارزه ... 
اصن همه اینا الان برا نبودنته 
اصن تو باشی کی دلش میاد بخوابه یا بره تو خودش یا وقتشو با کتاب پر کنه؟
اصن تو باشی مگه یه لحظه جم میخورم من از بغلت؟
باش تو فقط که بودنت به خواب شیرین صبحمم می ارزه! 

#مانگ_میرزایی

فرستنده : بهترین و فوق العاده ترین آدم دنیا ... 
زمان : 16 دی 



طبقه بندی: تفاوت، خاطره نویسی، یک پله بالاتر، احساس نویسی، رفتار های درست، موضوع آزاد،
برچسب ها: مثلن باشی، مثلا باشی، قشنگی زندگی، عشق، دوست داشتن، نبودنت، باشی ...،
تاریخ : پنجشنبه 16 دی 1395 | 09:13 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
سلام ...
امیدوارم حالتون خوب باشه ...

نمیدونم چیکار میکنه با ادم انقدر حال ادم خوب میشه !!! 
مگه میشه 
خیلی خوبه یکی رو به اندازه جونت دوست داشته باشی ...
حس جالبی دارم مثل سرباز هایی که با شمشیر رو در رو با دشمن جنگ میکردن و ترس توی وجودشون نبود !!!
فقط به حرفی که رهبرشون زده اعتقاد داشتن و به هیچ چیز فکر نمیکردن ...
این سرباز ها مرگ همراه با پیروزی بیشتر خوشحالشون میکرد تا زنده بودن همراه با شکست ...
حسی که الان دارم شبیه به اون سربازیه که هر کاری میکنه که به چیزی که میخواد برسه ...
فقط خودم ، شمشیرم و یه ارتش که جلوی روم هست !!! ( من سپر ندارم )
واسه شکست دادن مرتضی به یه چیز بیشتر از چیزی که هست، احتیاج هست !!! (عجب جمله ای)

میخواستم بگم من واسه هر چیزی که گفتم و حرفش رو زدم آماده هستم 
نه جا میزنم !!!
نه شک دارم !!!
نه میترسم !!!

چون من مرتضی هستم 
و هدف دارم !!!

یبار باید بیشنیم و به کسایی که بهمون میگن نمیتونی یا افتضاحی بگیم ؛
برو گمشو ... 
12 تا دلیل بهت میدم که از حرفت برگردی عزیزم !!!
چی پیش خودشون فکر میکنن ؟ 

یادت باشه با خوشبخت ترین و فوق العاده ترین ادم دنیا درست حرف بزنی  
ساکت دارم حرف میزنم 

+ واقعا پیش خودشون چی فکر کردن ؟
به نظرت خوب میشن ؟
امیدی بهشون هست ؟
البته تقصیری هم ندارن ...
دیونه ها نمیدونن تو کنارم هستی  
ههه ...

واسه متوقف کردن من به چیزی خیلی بیشتر از اون چیزی که توی سر هر آدمی وجود داره، احتیاج هست 
بازم میگم من مرتضی هستم !!!
نقشه مشکل نداره عزیزم ...
پس چشماتون رو ببندید و مسیرتون رو عوض کنین ...
اره ...

دوستون دارم ...
موفقیتتون ادامه دار ...
یا مهدی ...



طبقه بندی: گفتگو، اعتراف، تفاوت، یک پله بالاتر، رفتار های درست، موضوع آزاد،
برچسب ها: اعتماد به نفس، دوست داشتن، سرباز، جنگیدن، زندگی، باور، هدف،
تاریخ : یکشنبه 9 آبان 1395 | 09:08 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

تعداد کل صفحات : 3 :: 1 2 3


  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات